یک شهر خوب واقعا چیست؟

اکنون از شهرهای ما به عنوان مکان های نجات دهنده یک سیاره در بحران نام برده شده است. و با این وجود ما نمی توانیم درمورد اصولی که شهر خوب را ایجاد می کند, تصمیم بگیریم. همه نظرهایی دارند، اما برخی از دیدگاه ها نسبت به بقیه پایدارتر هستند.
آنچه ما به شدت به آن نیاز داریم یک گفتگوی عمومی در مورد اصولی است که برای یک شهر خوب ایجاد می کند. این اساس پروژه ما و اصول شهرهای بهتر، به رهبری شهر برلین است. بستری را برای اجلاس جهانی "اکوسیتی" در ملبورن در فراهم کرد.

دید وسیع تری لازم است
ما باید فراتر از تمایل فعلی برای تثبیت شدن درهم تنیدگی در مفاهیم مختلف, بالاتر برویم. به عنوان مثال شرکت های آی.بی.ام، مایکرویافت و "بیگ تک" پول خود را (یا در واقع پول افراد دیگر را) بر روی شهر هوشمند قرار داده اند. اما مفهوم شهر هوشمند اغلب به نظارت دقیق فناوری و جمع آوری داده های بزرگ خلاصه می شود. مک کینزی می گوید که یک شهر خوب به "رشد هوشمند" دست خواهد یافت. اما این را به بروکسل، شیکاگو، مونترال، تورنتو و وین، شهرهای جهانی که از نظر اندازه کاهش می یابند، بگویید.

گروه مرسر و اکونومیست به ما می گویند که قابلیت حیات, موضوع اصلی است. با این حال آنها شاخص های خود را برای شرکت هایی که درمورد پرداخت هزینه های مدیران خود برای انتقال به شهرهای کمتر قابل سکونت در نظر می گیرند، توسعه دادند. این سوال دیگری را ایجاد می کند: "برای چه کسی قابل زندگی است؟"

بنیاد راکفلر از این شهر مقاوم حمایت می کند. این نیز یک مفهوم مهم است. اما بیشترین جذابیت آن برای دولت ها صرفه جویی در منابع است, زیرا آنها به دنبال به تعویق انداختن افزایش خطرات آب و هوایی از طریق بازگرداندن مسئولیت به جوامع مقاوم در برابر مدیریت خود برای بازیابی خرابی ها هستند.

یک مشکل رایج در تعریف
پس یک شهر خوب واقعا چیست؟ بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، پاسخ آنها شهرهای پایدار، شهرهای قابل زندگی و شهرهای مقاوم هستند، اما در عین حال شهرهای خنثی از کربن را نیز در نظر بگیرید. آنها در یعن حال شهرهای دلسوز، شهرهای فراگیر، فقط شهرها، شهرهای آرام، شهرهای اطلاعاتی و شهرهای شبکه ای هستند. برای پیچیدگی بیشتر مسائل، آنها همچنین شهرهای مرفه، شهرهای یادگیرنده و شهرهای نوآور هستند.

فقط با ذکر این اشکال شهری مسئله شروع به روشن شدن می کند. اینها فقط مفاهیمی با تعاریف متحرک یا ضعیف هستند. آنها به معنای هر چیزی "خوب" هستند و به طور متفاوتی برای پیش بینی هرکسی بیان می شوند.مشکل دوم با تصمیم گیری در مورد خوب بودن این تأکیدات مختلف همراه است. به عنوان بخشی از این دشواری اختصاص شاخص های مختلف به هر یک از این اشکال شهری فوق العاده دشوار است. آیا شهر به دلیل دارا بودن آب و هوای مدیترانه ای قابل زندگی تر است؟ این همان شاخص های زنده بودن فعلی است.

آیا شهر مقاوم تر است, زیرا "دارایی های ساخته شده توسط بشر" قوی تر است؟ این همان چیزی است که ادبیات اصلی مقاومت به ما می گوید.

چه کسی تصمیم می گیرد؟
سومین مسئله این سوال بخش مهم را تشکیل می دهد: "چه کسی تصمیم می گیرد چه چیزی خوب است؟"
اصول و شاخص ها معمولاً توسط محققان نخبه ای که در فاصله ای از حوزه کار می کنند یا تیم هایی با استفاده از مجموعه داده های ثانویه که ممکن است مناسب نباشند، تصمیم گیری می شود.

تیم های نخبه مجموعه های شاخص جعبه سیاه (مانند شاخص های زنده بودن) را ایجاد می کنند که همچنان با اطمینان, تجاری باقی می مانند. داده ها بدون در نظر گرفتن معنی آن داده ها، ساختار شاخص را هدایت می کنند. به عنوان مثال یک شاخص رتبه بندی شهرهای بهتر (در این منطقه بیشتر شهر سیدنی) توسط شاخصی انجام می شود که نشان می دهد نزدیک بودن به ساحل یا کوه ها یک نکته اساسی است.

مشکل چهارم این است که چگونه بسیاری از ادعاها راجع به این که چه چیزی خوب است، را اولویت بندی کنیم. ملاحظات بسیار زیادی وجود دارد که تعداد اصول بالقوه, طاقت فرسا می شود. این اتفاق برای دستور کار جدید شهری افتاد که طی دو سال گذشته توسط سازمان ملل متحد تدوین شد. این موضوع صدها اصل دارد که همه در یک لیست نامفهوم جمع شده اند. شهرها کاملاً گیج شده اند.

به سوی یک رویکرد جامع و فراگیر
اصول ما برای شهرهای بهتر سعی در پاسخگویی به همه این مشکلات دارد. مکمل دستور کار جدید شهری، اصول شهرهای بهتر, ابتکاری از انجمن جهانی کلانشهرهای مهم است که با همکاری بر اساس مجموعه ای از اصول اساسی برای هدایت توسعه خوب شهری، با شهرها کار می کند. این مجموعه بر اساس این گزاره استوار است که اصول باید به جای جمع کردن لیستی از پیشنهادات از نگرانی های مختلف فعلی یا فوری، از یک چارچوب کلی شروع شود که مربوط به شرایط انسانی است.

ما با این ایده شروع می کنیم که باید اصول اساسی وجود داشته باشد که مربوط به حوزه های اساسی زندگی اجتماعی به شرح زیر باشد:

• بوم شناسی - شهرها باید یک رابطه عمیق و یکپارچه با طبیعت داشته باشند.
• اقتصاد - شهرها باید مبتنی بر اقتصادی باشند که حول نیازهای اجتماعی همه شهروندان سازمان یافته باشد.
• سیاست - شهرها باید بر مشارکت مدنی درگیر و مذاکره شده تأکید بیشتری داشته باشند.
• فرهنگ - شهرها باید به طور فعال فرآیندهای مداوم را برای مقابله با تقاطع های ناراحت کننده هویت و تفاوت توسعه دهند.

این موارد به اصول سطح بالاتری برای عمیق تر شدن تبدیل شده اند که در نیاز دامنه های خاص و عملی بیشتری برای بررسی دارند.  

 منبع
The Conversation

Main Article Link
https://theconversation.com/what-actually-is-a-good-city-80677